دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

تاریخ حجاب

حجاب کلمه ایی است ریشه زبان عربی، به معنای " خود را پوشاندن از نگاه ها، پنهان کردن". همچنین معنی پرده یا صفحه را نیز می دهد. شکل حجاب در مذاهب وکشورهای متفاوت تغییر می کند: چادری در افغانستان و پاکستان، چادر در ایران، بورکا در کشورهای عربی...

حجاب به معنای پوشش بدن از سال های دور نزد ماد ها، رومی ها، یونانیان، آسوریان ... به اشکال مختلف وجود داشته است. در این زمینه نظرات متفاوت و مختلفی وجود دارد. آن چه که محققین مذهبی امروز آن را حجاب می نامند با پوشش دوران قبل از میلاد مسیح (دوران آنتیک) یکی نمی باشد، هر چند که از یک واژه استفاده می شود. ولیکن پوشش کامل صورت، مو و بدن زنان در ادیان توحیدی شکل گرفت. حجاب زن در کتاب ابرهیم، پیامبر دین یهود، چنین آمده: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.» تورات آیه 18 در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» 19 اولین نوشته ی مکتوب در مورد حجاب زنان برای اولین بار از ادیان توحیدی در نامه پلس به قدنتیان ( Corinthians ) می باشد، در این نامه او پوشش زنان را در رابطه با خود و با خدا محدود می سازد . «اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.» انجیل آیه 20 و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.» انجیل آیه 21

ادامه دارد ...

جمعه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۹

بیانیه «همگرایی سبز جنبش زنان» به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطیت

مدرسه فمینیستی: سومین نشست سبز فعالان جنبش زنان، همزمان با یکصد و چهارمین سالگرد انقلاب مشروطیت در تهران برگزار شد. در این نشست که نمایندگانی از طیف های مختلف جنبش زنان در آن شرکت داشتند، علاوه بر سخنرانی هایی حول و حوش زنان در مشروطیت و نیز مسائل گریبانگیر امروز جامعه از جمله اعتراض به ادامه بازداشت زندانیان سیاسی و نگرانی از سلامت  زندانی که در اعتصاب غذا بسر می برند، بیانیه ای نیز به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطه صادر و قرائت شد.
http://www.feministschool.com/spip.php?article5435

سومین نشست همگرایی سبز جنبش زنان به مناسبت سالگرد مشروطیت به روایت تصویر: از آسیب شناسی مشروطه تا اعتصاب غذای 17 زندانی سیاسی

مدرسه فمینیستی: فعالان جنبش زنان، سومین نشست همگرایی سبز خود را به مناسبت یکصد و چهارمین سالگرد اعلام مشروطیت برگزار کردند. در این مراسم صمیمانه که توسط مینو مرتاضی اداره شد، تعدادی از حاضران به ایراد سخنرانی پرداختند.

گزارش: آمنه کرمی / عکس ها: شیرین بهرامی-14 مرداد 1389


چهارشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۹

زنی‌ را میشناسم من



زنی‌ را میشناسم من که
شوق بال و پر دارد
ولی از بس که پر شور است
 دو صد بیم از سفر دارد
زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
 میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی را می شناسم من
که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته
? کجا او لایق آنست
زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
 زنی آبستن درد است
زنی نوزاد غم دارد
زنی می گرید و گوید
به سینه شیر کم دارد
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
 زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
:تمام سهم او اینست
.! نگاه سرد زندانبان

زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر
زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند
زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
! چه بد بختی چه بد بختی

زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد
زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
.! چه تاریک است این خانه
زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی
زنی را می شناسم من
که رنگ دامنش زرد است
شب و روزش شده گریه
. که او نازای پردرد است
زنی را می شناسم من
که نای رفتنش رفته
قدم هایش همه خسته
دلش در زیر پاهایش
زند فریاد که : بسه

 زنی را می شناسم من
 که با شیطان نفس خود
هزاران بار جنگیده
و چون فاتح شده آخر
به بدنامی بد کاران
! تمسخر وار خندیده
زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
. میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است
به دستش تاول درد است
ز بس که رنج و غم دارد
فراموشش شده دیگر
. جنینی در شکم دارد
زنی در بستر مرگ است
زنی نزدیکی مرگ است
سراغش را که می گیرد
 نمی دانم ,نمی دانم؟
شبی در بستری کوچک
زنی آهسته می میرد
زنی هم انتقامش را
ز مردی هرزه می گیرد
...زنی را می شناسم من 

سیمین بهبهانی




دوشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۹

پیامی به پیام های بانو زهرا رهنورد

بانو زهرا رهنورد
زهرا رهنورد: با جنبش سبز نفس می کشم

این پیام برای توست که مانند یک شیر زن، یک مادر، یک زن، یک انسان، در این یک سال گذشته در میدان آزادی خواهان، سبز چون بهار، حضور داشتید. در این یک سال به دیدار دردمندان مبارز رفتید و هیچ خانواده ی مبارز را فراموش نکردید. یک سال گذشت و ما هم چنان همراه با هم امید داریم به آبادی سرزمین پرازمهرمان ایران، به زنده نگه داشتن یاد آزدای خواهان ایران: ندا، سهراب، ترانه، کیانوش... و هم چنان هم فریادیم که ما پیروزیم.

بانو زهرا، در این سال های سخت گذشته با سرکوب زنان و مردان ، با سر کوب حق و آزادی، احترام به انسانیت، در یادها کم رنگ تر می شود. در کدام کشور بر سر زن، بر سر مادر خود می کوبند، تحقیرش می کنند، حرمتش را می شکنند و او را مانند یک شیی جنسی می نگرنند؟ در کدامین سرزمین دینی یا غیر دینی، مرد را آنچنان پست می کنند، آن چنان که با دیدن یک تار مو متزلزل می شود؟ در چندین خانه ایرانی این اتفاق می افتد؟ در چندین خانه ایرانی زن از مرد، خود را زیر یک پرده می پوشاند؟ در چندین خانه ایرنی مرد یه زن مانند یک شیی، یک جسم جنسی می نگرد و تنها به فکرشهوات حیوانی است؟ در چند خانه در دیگر نقاط دنیا مردانی چون مردان ایرانی، چون پدران ایرانی هستند که تمام عمرشان را تلاش برای حفظ خانواده، همسر و فرزند می کنند؟

بانو زهرا، من یک زن هستم در آغوش مردی آزاد بزرگ شدم و او تنها به من آزادی و عشق را آموخت. در دامن مادری که در کنار پدرم همگام و هم یار بود، در محیط یک خانواده عاشق که هر فردی به دیگری مانند یک انسان نگاه می کند و حرمت هر انسان چون یک انسان حفظ می شود. افسوس که این حریم بسیار کوچک هست و فرای دیوارهای امن این خانه ی پدری، در سرزمین مخوفی هستم که در این سال ها هیچ حس انسانی از نوجوانی، از جوانی، از زن شدنم، از انسان بودن، ندارم

بانو زهرا، امروز با شما صحبت می کنم، با شما هم راز و هم درد می شوم، با تو که در این یک سال نشان زن آزادی خواه ایران زمین بودی. بانوی ایران، چندین بار تحقیر شدی چون زن بودی؟ چندین بار توهین شدی؟ چندین بار ؟ بعد از این سال های سرکوب برای زنان، هر روز شاهد تحقیرها و تمسخرهای بیشتر و بیشتر هستیم. ماشین هایی که در شهر می چرخند با ایجاد رعب و وحشت به دنبال تحقیر یک زنی دیگر هستند.  
بانو زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی، جایگاه تو امروز بسیار در ایران زمین مهم هست و هر حرکت تو برای آینده هر ایرانی نقش آفرین هست. بانو ی آیران، من از تو التماس دارم تا به عنوان یک مادر، یک زن، یک دوست و یک انسان به خشونت این گروه سودجو برخوردی قاطع نشان بدهی.
چون یک زن ایرنی، از تو به حرمت جنبش مردمی ایران، می خواهم تا، آن پرده ی به کنار زده، آن چادر را به کنار بگذارید . یک روز به حرمت تمام بی حرمتی هایی که در این سی سال به ما زنان آزاد اندیش شد، چادرتان را بر دارید و از انسانیت، از حرمت انسانیت و از زنان حمایت کنید. اعتصاب را از خود شروع کنیم، گامی ورای این پرده هایی که خود را در آن نهان کرده اییم، برداریم و خود از قید کلمات آزاد کنیم. پیام ها را بیشتر به عمل نزدیک کنیم. گر خود به آنچه که ایمان داریم عمل نکنیم، چه آینده ایی برای این جنبش می ماند؟ به یاد همه انسان های آزاد که امروز در بین ما نیستند

من آن بانوی سبزم بر سر دار      نه می گریم نه می ترسم ز بیداد
یلان شرزه اند یاران رعدند        علمدار مصاف دادِ بی داد

  

چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۹

l’interview du président iranien Mahmoud Ahmadinejad par la journaliste vedette du 20 heures de TF1 Laurence Ferrari

خون ندای آزادی ماست TF1 قیمت

  شبکه تلویزین دولتی فرانسه شاهکاری دیگر می زند. بعد از مبادله یک شهروند بی گناه فرانسوی " کلوتید رایس" با یک قاتل، شاهد یک برنامه 8 دقیقه ای شدیم. خانم لورانس فراری خبرنگار این شبکه با پوشش اجباری در محضر رییس دولت کودتا از غزه و اسراییل می پرسد. کاش این خانم به ما هم یک چند لحظه وقت بدهند و جواب پرسش های ما را بدهد، هرچند که ما نه نفتی، نه اورانیم، نه پولی در چنته نداریم... که وقت شریفشان را بخریم. ما باید این روتون و باور کنیم یا اون روتون را. نه این که میکروفن به دست در کل شهر داد می زنید : آهای مردم ایران و ایرانی تروریست هستند، وای و بی داد، این ها دارند بمب اتم می سازند... نه به این که چه زیبا رو با حجاب زیبایی که باب میل آقایان هست می نشینید در مقابلشون و گپ زنان، نظر آقایان را راجب دیگر کشورها می پرسید. ناسلا متی در این کشور خون ها ریخته می شه برای  یک کم آزادی و یک کم هم احترام به حقوق بشر که شما پزشو به ما می فروشید. خانم فراری گرامی، قیمت این برنامه بهای خون ندای آزادی ترانه و سهراب هستش، ولی بلا نسبت آقا و خانم گاو و میش بدانید که گاومیش خودتون هستید نه مردم: ننگ بر شما


چهارشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۹

لغو همیشگی و بی قید و شرط "مجازات" اعدام


 پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی است
Keep the flight in mind, The Bird may die 

 

می بایست بصورت گسترده و رادیکال به جنبش علیه اعدام دامن زد و بهیچ عنوان زیر بار کوچکترین تبصره و استثائی نرفت. می بایست تلاش روشنگرانه ی خود را گسترش دهیم و در راستای تعمیق این واقعیت که اعدام خود جنایت و قتل عمد محسوب میشود و صرفنظر از شنیع، وحشیانه و ضد انسانی بودن آن، از زاویه ی جامع شناسی نیز کوچکترین تاثیر مثبتی در روند "اصلاح جامعه" و حتی "عبرت گرفتن" دیگران ندارد، گام برداریم.
امید است با پیروزی قریب الوقوع ما مردم، ممنوعیت قتل عمد دولتی به خواست همگانی جامعه تبدیل شده, مجازات اعدام در ایران بصورت برگشت ناپذیری ملغی شود: ایمان شیرعلی

 

سه‌شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۹

جریمه های یک میلیون تومانی برای 'بدحجابی' در مشهد



دادستان عمومی و انقلاب مشهد گفت که در هفته های گذشته چندین زن به "جرم بدحجابی" به پرداخت جریمه های نقدی تا میزان یک میلیون تومان محکوم شده اند. به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی فارس، محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد، روز دوشنبه سوم خرداد (۲۴ مه) گفت: "بدحجابی به موجب قانون جرم است. به گفته آقای ذوقی شعبه ویژه ای برای رسیدگی به پرونده های "بدحجابی" در یکی از مجتمع های قضایی شهر مشهد تشکیل شده است و با تعرفه های جدید "ماده ۳ وصول برخی از درآمدهای دولت"، مبلغ جریمه های مربوط به بدحجابی که پیش تر تا سقف ۵۰ هزار تومان و دو ماه حبس بوده است، در سال جدید تا مبلغ یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.

دادستان مشهد همچنین گفته است که این جریمه شامل حال آقایانی که "خلاف عفت عمومی" رفتار کنند هم می شود. پوشش "حجاب اسلامی" برای زنان در ایران اجباری است ولی در سی سال گذشته بین مقامات ایران درباره نحوه این پوشش همواره اختلاف نظر وجود داشته است.

احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان قانون اساسی روز جمعه (۳۱ اردیبهشت) در خطبه های نماز جمعه تهران گفت: "در زمان تصویب این طرح (عفاف و حجاب) آنجا بودم و مطرح کردم که شما از یک نقطه شروع کنید و از آنهایی که کارمند شما هستند، آغاز کنید:  دانشجو نمره می خواهد و بنابراین ناچار است که به قانون عمل کند. این در حالیست که در خبر دیگری مربوط به "حجاب و عفاف"، معاون آموزشی وزارت علوم ایران گفته است که تمامی نمرات دانشجویان بر اساس "صلاحیت علمی" آنها محاسبه می شود و "حجاب نمی تواند معیار نمره دانشجو باشد". به گزارش ایلنا، حسین نادری منش، معاون آموزشی وزارت علوم ایران در واکنش به سخنان روز جمعه آقای جنتی گفت: "معیار نمرات، امتحان هایی است که در پایان ترم از دانشجویان گرفته می شود که مبنای آن میزان علم اندوزی دانشجو است و گفت: "ما اصلا نمی توانیم نمره کسی را به دلیل دیگری به غیر از صلاحیت علمی کم کنیم، جون هر چیزی جای خودش را دارد.

 مصطفی خسروی، مدیر کل حراست دانشگاه تهران، شنبه گذشته (اول خرداد) به خبرگزاری مهر : ماموران انتظامات به افرادی که دارای پوشش نامناسب هستند تذکر می دهند و بعضا افرادی که وضعیت پوشش خیلی نامناسبی دارند را بر می گردانند."

 همزمان با انتشار اخبار مربوط به حجاب و "مقابله با بدحجابی"، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه‌ای نسبت به آنچه "شیوع بی‌حجابی در کشور" نامیده شده، ابراز نگرانی کرده است.

طرح عفاف و حجاب، از نخستین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دولت نهم اجرایی شد.
در سال های اخیر، نحوه برخورد وزارت علوم در باره حجاب دانشجویان، با انتقادهای زیادی همراه بوده است و برخی منتقدان می گویند که این برخورد ناشی از نگاه اجباری دولت به مسائل است در حالی که به عقیده این گروه از منتقدان، مسائل دینی نظیر حجاب اختیاری است. طرح توسعه فرهنگ عفاف و حجاب در سال ۱۳۸۲ و در زمان دولت محمد خاتمی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران رسید و قرار بود که این طرح در سال ۱۳۸۴ برای اجرا به سازمان ها و ادارات ایران ابلاغ شود، اما این طرح در آن زمان طرح اجرا نشد و مسکوت ماند...

یکشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۹

بهاره هدایت درمراسم همبستگی با دانشجویان هلند




به گزارش منابع خبری "جنبش سبز" ، "بهاره هدایت" از فعالین دانشجوئی و حقوق زنان درزندان تحت فشارشدید قرارگفته و اتهامات سنگینی علیه این بانوی مدافع دموکراسی و حقوق زنان وارد آمده است. بهاره هدایت دهم دیماه ( سی و یکم دسامبردوهزارونه) دستگیر و دربند دویست و نه زندان اوین نگاهداری می شود. 

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۹

"زن"، تحت حکومت جمهوری اسلامی مجرم است

"زن"، تحت حکومت جمهوری اسلامی مجرم است

لاله حسین پور
"زن" برای این که "جرم" را از شانه های خود بتکاند، باید نیروی عظیمی در خود انباشت کند. نیرویی که بالقوه وجود دارد، اما باید به یک انرژی بی مهار تبدیل شده و خود را از هر بند و زنجیر و از هر تابو و ارزش در جامعه مردسالار رها کرده و دنیای دیگری بسازد.

"زن" باید خود را و قدرت خود را باور کند و وظیفه تاریخی خود را بشناسد، سنگینی آن را بر دوش های خود احساس کند و در آن جهت قدم بردارد. نباید این وظیفه را به کسی محول کند. نباید آن را مشمول مرور زمان کند. نباید منتظر فرصت بماند و با آن مدارا کند. باید وظیفه خود را انجام دهد، در هر لحظه و در هر جا. "زن" می تواند.

رژیم جمهوری اسلامی نه از 10 ماه پیش، بلکه حداقل 30 سال است که شمشیر را از رو بسته است. شمشیری که هم چنان می چرخد و آنانی را ضربه می زند که در مقابل اش ایستاده اند. این رژیم اعدام، کشتار و سرکوب را از فردای انقلاب بهمن شروع کرد و تا توانست از مسئولین رژیم سلطنتی و همراهانش کشت، بعد از آن نوبت به اپوزیسیونی رسید که همراه با آنان قیام بهمن را به سرانجام رسانده بودند و همین طور کشت و کشت و اکنون نه تنها اکثریت مردم را در مقابل خود دارد، بلکه همراهان 30 ساله خود را که هر کدام شان به نوعی در این کشتار دست داشتند، به جبهه مقابل خود رانده و شمشیر را بر فرقشان می کوبد.

زنان در صف اول این جبهه قرار دارند. زنان، مجرم زاده می شوند و تنها با مخفی کردن خود در پستوی خانه ها و با پیروی از مرد ،می توانند "بی گناهی" خود را اثبات کنند. زنان اگر به دنبال حق انسانی خود باشند، خواهی نخواهی مدرن بوده و به همین دلیل از نظر رژیم جمهوری اسلامی که به ویژه در مورد حقوق زنان نه تنها سنتی، بلکه کاملا عقب مانده و ارتجاعی عمل می کند، مجرم به حساب می آیند. زن اگر بخواهد خود را از زائده مرد بودن رها کند، باید مدرن شود. باید با مناسبات کهنه مردسالارانه چه در قوانین و چه در عرف بجنگد. باید تابوها را از میان بردارد و ارزش های جامعه مردسالار را دگرگون کند. بنابراین اعتراض به وضع موجود و تغییر آن به طور بالقوه در زن نهفته است.

ووقتی زن تبدل به زنان شدند و وقتی زنان جنبش خود را بنا نهادند که همانند رودخانه ای خروشان از هر منفذی رد شده و روانه مقصد خود شدند و وقتی دیگر هیچ مانعی نتوانست جلوی پیش روی آنان را بگیرد و وقتی دیگر هیچ سدی نتوانست به درازای قامت برافراشته آنان برسد، به آن لحظه ای می رسیم که امروز در آن ایستاده ایم. حادثه ای که زمانی آرزویش را داشتیم، رخ داده است. اکنون جنبش زنان است که پیش می رود و هیچ نیرویی را توان بازایستادنش نیست. جنبشی اساسا با نیروی بالقوه که آهسته آهسته و در لحظاتی نیز با سرعت هر چه تمام تر بالفعل شده و جنبش زنان را با گام های بلند به جلو می برد. جنبشی متشکل از بخش سازمان یافته و بخش هنوز سازمان نیافته. متشکل از زنانی که خود را حول سایت های مختلف فمینیستی، حول کمپین ها و ائتلاف ها و اتحادها سازمان داده اند و خیل زنانی که بیشتر از 31 سال است به طور روزمره علیه حجاب اجباری مبارزه می کنند، زنانی که در مشاغل پرستاری، معلمی و یا در کارخانه ها و .... از طریق تظاهرات، اعتصابات و اعتراضات برای احقاق حقوق خود می جنگند و یا زنانی که در صفوف جنبش سراسری مردم ایران فعالانه و شجاعانه قدم برداشتند و جان باختند.

جنبش زنان هم مثل هر جنبش اجتماعی دیگر از اقشار مختلف تشکیل شده. جنبشی رنگارنگ با مطالبات مختلف و باکنش گرانی که به اشکال مختلف خود را سازمان داده اند. اشتباه است اگر تصور کنیم که جنبش زنان در چند فعال کمپین یک میلیون امضاء یا سایت مدرسه فمینیستی خلاصه شده است و هر نقدی به این فعالین را که طبیعتا با انگیزه و مطالبات جایگاه اجتماعی خود حرکت می کنند، به جنبش زنان نسبت دهیم. هم چنین اشتباه است اگر مطالبات زنان را برای محو ستم جنسیتی با درخواست های مطالبه شده کمپین یک میلیون امضاء در این مقطع یک سان بیانگاریم. باید این واقعیت را بپذیریم که زنان نیز بنا به جایگاه اجتماعی شان از منافع ویژه قشر خود دفاع می کنند و مسلما با به دست آوردن مطالبات شان راضی شده و به هدف خود می رسند. تنها آن زنانی مبارزه برای رفع تبعیض جنسیتی را تا به آخر همراهی می کنند که فشار تبعیض را تا به آخر بر دوش خود حس کنند. با وجود این اعلام هر خواسته ای، پی گیری هر مطالبه ای و سازمان یابی هر هسته و گروه و جمعی پیرامون مسائل زنان مثبت خواهد بود.

چرا منفی نگاه کنیم؟ چرا همواره نیمه خالی لیوان را اندازه بگیریم؟ چرا فقط از سرکوب حرف بزنیم و زندان های پر از انسان های بی گناه را نظاره کنیم؟ چرا مدام تعداد جان باختگان را بشمریم و از زخم خوردگان این رژیم هار سخن بگوئیم؟ بیایید جنبش زنان را ببینیم که اکنون عظمتی یافته است که کسی را یارای نفی آن و یا ازیاد بردن آن نیست. ببینیم که مهر سرکردگی زنان بر جنبش سراسری مردم خورده است. جنبشی که از نوع خود عظیم و فراموش نشدنی بود، قلب جهان را به طپش درآورد و یک زن را سمبل قیام خود کرد. ببینیم که زنان دیگر دنباله روی جنبش سراسری نیستند، بلکه پیشاپیش صفوف آن حرکت می کنند و بدون درنظر گرفتن مطالبات زنان، هیچ برنامه و پلاتفرمی بر روی کاغذ نوشته نمی شود. مردسالاران بزرگ خود را طرف داران فمینیسم جا می زنند و این همه مدیون تلاش های زنان در همه بخش ها و قشرها است.

تمام تلاش های ارتجاعی رژیم برای خانه نشین کردن زنان، برای ارتقاء نقش خانه داری و مادری زنان، برای کم کردن ساعت کارزنان، تصویب قوانین ضد زن "حمایت از خانواده"، جلوگیری از تحصیل زنان، تحکیم حجاب اجباری و..و..و حکایت از پیش روی زنان می کند. نیازی نیست تحقیقات گسترده ای انجام گیرد. یک سخنرانی نماز جمعه کفایت می کند تا مثلا ابعاد مبارزات زنان علیه حجاب اجباری افشاء شود.

اگر جنبشی وجود نداشته باشد، اگر حرکتی نباشد و اگر خطری در معرض وقوع نباشد، نیازی به سرکوب آن نیز نیست. آن هم چنین گسترده و حاد. این همان سدی است که باید از منافذش عبور کرد. باید شرایط را شناخت و توطئه ها را خنثی کرد. نه الزاما به شیوه های پیشین، بلکه متناسب با وضعیت موجود.

در این میان ارائه آگاهی و نشان دادن راه و هم چنین ایجاد هسته ها و تشکل های مستقل زنان، چه کوچک و چه بزرگ در هر محله و منطقه ای و در هر شغل و کاری، با هر قشر و طبقه ای و با هر مضمون و دلیلی در جهت احقاق خواسته های بی واسطه خود می تواند بسیاری از زنان را متوجه وظیفه تاریخی خود کند.

جنبش زنان حق ندارد وظیفه خود را به سایر جنبش ها و یا جنبش سراسری واگذار کند. حتی یک لحظه نیز نباید در انجام بلا انقطاع این وظیفه تردید کند. باید حرکت کند. تاکتیک درست از متن حرکت در می آید.