دوشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۹

پیامی به پیام های بانو زهرا رهنورد

بانو زهرا رهنورد
زهرا رهنورد: با جنبش سبز نفس می کشم

این پیام برای توست که مانند یک شیر زن، یک مادر، یک زن، یک انسان، در این یک سال گذشته در میدان آزادی خواهان، سبز چون بهار، حضور داشتید. در این یک سال به دیدار دردمندان مبارز رفتید و هیچ خانواده ی مبارز را فراموش نکردید. یک سال گذشت و ما هم چنان همراه با هم امید داریم به آبادی سرزمین پرازمهرمان ایران، به زنده نگه داشتن یاد آزدای خواهان ایران: ندا، سهراب، ترانه، کیانوش... و هم چنان هم فریادیم که ما پیروزیم.

بانو زهرا، در این سال های سخت گذشته با سرکوب زنان و مردان ، با سر کوب حق و آزادی، احترام به انسانیت، در یادها کم رنگ تر می شود. در کدام کشور بر سر زن، بر سر مادر خود می کوبند، تحقیرش می کنند، حرمتش را می شکنند و او را مانند یک شیی جنسی می نگرنند؟ در کدامین سرزمین دینی یا غیر دینی، مرد را آنچنان پست می کنند، آن چنان که با دیدن یک تار مو متزلزل می شود؟ در چندین خانه ایرانی این اتفاق می افتد؟ در چندین خانه ایرانی زن از مرد، خود را زیر یک پرده می پوشاند؟ در چندین خانه ایرنی مرد یه زن مانند یک شیی، یک جسم جنسی می نگرد و تنها به فکرشهوات حیوانی است؟ در چند خانه در دیگر نقاط دنیا مردانی چون مردان ایرانی، چون پدران ایرانی هستند که تمام عمرشان را تلاش برای حفظ خانواده، همسر و فرزند می کنند؟

بانو زهرا، من یک زن هستم در آغوش مردی آزاد بزرگ شدم و او تنها به من آزادی و عشق را آموخت. در دامن مادری که در کنار پدرم همگام و هم یار بود، در محیط یک خانواده عاشق که هر فردی به دیگری مانند یک انسان نگاه می کند و حرمت هر انسان چون یک انسان حفظ می شود. افسوس که این حریم بسیار کوچک هست و فرای دیوارهای امن این خانه ی پدری، در سرزمین مخوفی هستم که در این سال ها هیچ حس انسانی از نوجوانی، از جوانی، از زن شدنم، از انسان بودن، ندارم

بانو زهرا، امروز با شما صحبت می کنم، با شما هم راز و هم درد می شوم، با تو که در این یک سال نشان زن آزادی خواه ایران زمین بودی. بانوی ایران، چندین بار تحقیر شدی چون زن بودی؟ چندین بار توهین شدی؟ چندین بار ؟ بعد از این سال های سرکوب برای زنان، هر روز شاهد تحقیرها و تمسخرهای بیشتر و بیشتر هستیم. ماشین هایی که در شهر می چرخند با ایجاد رعب و وحشت به دنبال تحقیر یک زنی دیگر هستند.  
بانو زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی، جایگاه تو امروز بسیار در ایران زمین مهم هست و هر حرکت تو برای آینده هر ایرانی نقش آفرین هست. بانو ی آیران، من از تو التماس دارم تا به عنوان یک مادر، یک زن، یک دوست و یک انسان به خشونت این گروه سودجو برخوردی قاطع نشان بدهی.
چون یک زن ایرنی، از تو به حرمت جنبش مردمی ایران، می خواهم تا، آن پرده ی به کنار زده، آن چادر را به کنار بگذارید . یک روز به حرمت تمام بی حرمتی هایی که در این سی سال به ما زنان آزاد اندیش شد، چادرتان را بر دارید و از انسانیت، از حرمت انسانیت و از زنان حمایت کنید. اعتصاب را از خود شروع کنیم، گامی ورای این پرده هایی که خود را در آن نهان کرده اییم، برداریم و خود از قید کلمات آزاد کنیم. پیام ها را بیشتر به عمل نزدیک کنیم. گر خود به آنچه که ایمان داریم عمل نکنیم، چه آینده ایی برای این جنبش می ماند؟ به یاد همه انسان های آزاد که امروز در بین ما نیستند

من آن بانوی سبزم بر سر دار      نه می گریم نه می ترسم ز بیداد
یلان شرزه اند یاران رعدند        علمدار مصاف دادِ بی داد