تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی و ادعای واهی و گستاخانه دولت امارات عربی متحده بر مالکیت
و حاکمیت جزایر و جانبداری کشورهای عربی و بعضی دولت های غربی از موضع دولت امارات،
تهدید فاحشی دیگر نسبت به تمامیت ارضی کشورمان باشد. تاریخ گواه است که هر زمان
دولت مرکزی ضعیف بوده و حکمرانان نابخرد و ناآگاه اداره امور کشور را در دست داشته
اند، بیگانگان به خاک ایرانمان طمع ورزیده اند.

دولت شاهنشاهی ایران، از این تصمیم انگلستان حمایت کرد و فرصت را برای احقاق حقوق از دست رفته خود مغتنم شمرد و نه به قصد جهانگشایی، بلکه به نیت دفاع از تمامیت ارضی ایران و به لحاظ موقعیت استراتژیک این جزایر در نزدیکی تنگه هرمز، پس از مذاکرات طولانی و تفاهم با دولت انگلستان و شیوخ شارجه و راس الخیمه، در تاریخ 30 نوامبر 1971، یعنی یک روز قبل از خروج نیروهای انگلستان از منطقه و دو روز قبل از تشکیل رسمی اتحادیه امارات عربی متحده، در سه جزیره مذکور نیرو پیاده کرد و به اعاده حاکمیت خود بر جزایر پرداخت. ضمنا در توافقی که 8 آذر 1350 با شارجه به عمل آمد، دولت شاهنشاهی ایران، برای کمک به ساکنین محدود ابوموسی و عمران و آبادی حکومت شارجه موافقت نمود، که به مدت نه سال، سالانه یک میلیون و نیم لیره انگلیس برای عمران و آبادی شارجه و جزیره ابوموسی به حکومت شارجه کمک کند و بر حاکمیت ایران بر جزایر توافق شد و همچنین اختیار ایجاد تاسیسات نظامی و حفظ امنیت جزیره نیز به دولت ایران سپرده شد.
از زمانی که نظام آشوبگر جمهوری اسلامی بر سرزمینمان سایه افکنده، هویت کهن ایرانی را که روزی آوازه شکوه و زیبایی در جهان بود را به زشتی و فضاحت کشانده است. به دلیل اعمال سیاست های نا نابخردانه، مغرضانه و تنش آفرین در عرصه
دیپلماسی و روابط خارجی، اعراب منطقه در تقابل با ایران برخاستند و به دلیل دخالت
های تروریستی، کشورمان را به انزوای بین المللی سوق داده است .
سربازان وطن بپا خیزید
در این شرایط حساس تاریخی که نگران منافع ملی و تمامیت ارضی سرزمینمان ایران هستیم،
وظیفه یک یک ما مردم ایران است،
که از من عبور کنیم و دست در دست هم دهیم و ما شویم.
چه كسي مي خواهد
من و تو ما نشويم
خانه اش ويران
باد !
تو اگر ما نشوي،
- خويشتني
از كجا كه من و تو
شور يكپارچگي را در شرق
باز بر پا نكنيم
از كجا كه من و تو
مشت رسوايان را وا نكنيم
.
من اگر ما نشوم، تنهايم
وقت آن است که همه احزاب،
گروه ها و تمام کنشگران سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج
از کشور که بر خود نام اپوزیسیون نام داده اند، با گذشت از
عقیده های شخصی، صادقانه و خاضعانه در خط مقدم، به نام سربازان وطن، برای گذر از
این نظام تمامیت خواه و برای حفظ تمامیت ارضی ایران، دست در دست هم، تمام توان و امکانات خود را برای تشکیل شورای ملی
به کار گیرند. با هم به پا خیزیم و کشور عزیزمان را از این بحران که ناشی
از وجود و دوام این رژیم مستبد است، نجات بخشیم.
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزي
همه بر مي خيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشيني
چه كسي برخيزد ؟
چه كسي با دشمن بستيزد ؟
چه كسي
پنجه در پنجه هر دشمن
دون
- آويزد
دشتها نام تو را مي
گويند .
كوهها شعر مرا مي خوانند
.
كوه بايد شد و ماند،
رود بايد شد و رفت،
دشت بايد شد و خواند .
در من اين جلوه اندوه ز
چيست ؟
در تو اين قصه پرهيز -
كه چه ؟
...
من
اگر برخيزم
تو
اگر برخيزي
همه
برمي خيزند
حمید
مصدق