سامانه جمهوری اسلامی را می توان در دو واژه
تعریف کرد: سامانه دزدسالار شیعی ـ
کلپتوکراسی دینی ـ Kleptocratic
Theocracy of Islamic Republic of Iran.
چنین ساختار حکومتی که خود را مردم سالار دینی
می خواند، در طی سی و هشت سال گذشته همواره مردم ایران را فدای افزایش ثروت و قدرت
سیاسی شخصی طبقه حاکم در راس هرم قدرت کرده است. اقتصاد ایران به تعریف روح الله
خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی: «مال خر است» یعنی اقتصادی که برپایه استخراج
منابع و اقتصاد رانتی می چرخد. نهاد ولایت فقیه با تشکیل بنیادها،
سازمان ها و نهادهای گوناگون و موازی از همان روزهای نخست استقرار در ایران، با
افزایش قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی خود نقشه غارت سرمایه های ملی را سازماندهی
کردند. بنیادهایی که به نام خداودین از پرداخت مالیات معاف هستند، از جمله : آستان
قدس رضوی همان امپراطوری خراسان یا سپاه پاسداران، شبه نظامیان نیروی موازی ارتش که
بر همه اقتصاد کشور سیطره دارند.
دزدسالاران
جمهوری اسلامی روازنه جیب مردم را می زنند و پول های مردم را هربار یک بار از طریق
موسسه ها و بانک ها، تعاونی ها، صندوق صدقات تا دزدی رسمی از صندوق های حقوق
بگیران و بازنشستگان خالی می کنند و در کشورهای ضعیف تر از ایران از جمله سوریه و
عراق و ... هزینه تروریسم و ترافیک مواد مخدر می کنند، اینچنین سرمایه های ایران
به تاراج می برند. آنگاه شلاق های جفا و ستم بردوش مردمانی که جیبشان را زده اند،
به جرم دزدی در نزد همگان، می کوبانند.
دزدسالاران جمهوری اسلامی رسانه ها را خفه کرده اند تا
هیج خبر درستی منتشر شود. آن روزنامه نگار شرافتمندی که گزارش دزدی یک آقازاده
حکومتی را منتشر می کند به زندان می فرستند و همه تلاش خود را برای خاموش کردن همه
چراغ های جامعه می کنند. همانطور که حوله بهداشتی در فضای تاریک حمام مرکز رشد
میکروب ها هستند، فساد نیز در بستر تاریکی جامعه رشد می کند و فرصت ها را دم به دم
برای دزدان بیشتر و بیشتر می کند.
این روزها از
زنان صحبت بسیار است، از حقوق سرکوب شده زنان ایران، از آزارهای جنسی از نزدیکان،
اتاق خواب، محل زندگی، محیط کار تا متلک ها و بوق های خیابانی، از پوشش اجباری،
اجازه یا بی اجازه سفر، از حق سقط جنین تا حق اختیار برای فرزندداری، از بی دادگاه های قوه قضاییه جمهوری اسلامی تا
فساد حکومتی در گوشه و کنار ایران، از قتل اخلاق تا تجارت جنسی، همه این سختی ها،
رنج ها و بی مرامی هایی که حکومت فساد سالار و دزدسالار جمهوری اسلامی تا کوچه و
بازار همراهش بر زنان روا کرده است، بدون شک جنایتی است که نسل ها و نسل ها درباره
اش خواهند نوشت، فیلم ها خواهند ساخت و تاریخ خواهد گریست. لیک امروز برای دگرگونی
تاریخ می بایست فساد را شست. فساد همواره زمینه تبعیض و سرکوب است. حکومت دینی و
دزدسالار جمهوری اسلامی می تواند ولایت فقیه را اصلاح کند و برایش بدل بسازد، می
تواند از این رییس جمهور به رییس جمهور دیگر ریش و سبیل هایش را اصلاحاتی کند، اما
بدون شک هیچ قدرت و هیچ شخص و هیچ گروهی نمی تواند اصلاحاتی در ساختار و سامانه
حکومتی کند. تنها راه برخورد بنیادین با حکومت است. در محل کار اگر فردی از حساب
اداره یا آن موسسه دزدی کند، او را مجازات می کنند، چند روزی بسته به مبلغ زندانی
می کنند، جریمه مالی می کنند و در نهایت دیگر به آن پست نمی تواند بازگردد. اعتماد
به دزدهای حکومتی و جای آن ها را باهم جا به جا کردن، تنها خودگول زنی است. در
این میان نقش زنان و جنبش زنان بیش از هرزمانی می تواند موثر باشد. مشارکت زنان در
افشای فساد سیاسی، اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، فرهنگی و هنری و همه این ها می تواند
تاثیر صدچندان برای فسادزدایی از جامعه داشته باشد. برابری جنسیتی و پاک کردن
تبعیض مستقیما به پاکیزگی جامعه ارتباط دارد. پس در پاکیزگی جامعه و زدودن فساد می
بایست کوشا باشیم.
دزدسالاران مردسالار
نازیلا گلستان / مسیح علینژاد
زرین محیالدین / نیلوفرغلامی