یکشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۱

حکم قتل آزادی اندیشه و بیان



پس از سی و سه سال، دستاورد بزرگ نظام جمهوری اسلامی، آوارگی میلیون ها ایرانی در گوشه و کنار این کره خاکی بوده است. شهروندان ایرانی برای داشتن آزادی و فضایی برای نفس کشیدن، در بدترین شرایط ممکن به سرزمین مادری وداع گفته و با همه مشکلات در دیار غربت مقاومت کرده اند. بیشتر شهروندان ایرانی در خارج از مرزهای ایران افتخارهای چشمگیری را به نام ایران آفریده اند و نام ایران و ایرانی را در جهان زنده نگه داشته اند.
شاهین نجفی، خواننده سبک رپ و راک، حتی در تبعید، مسائل و معضلات جامعه ایران را در شعر و ترانه هایش فریاد می کند. فرسخ ها دور از سرزمین مادری، برای طنز خوانی اندیشه اش به شکل مافیایی به قتل محکوم می شود.    
آقای صافی گلپایگانی که در قم به راحتی در جای گرم و نرم نشسته اید و با پول مردم ایران حکم صادر می کنید و جایزه می گذارید. آیا تا به حال به ذهنتان رسیده است که از شهروندان تبعیدی بپرسید، در چه شرایطی هستند؟ آیا در دین الهی شما، فقط صدور حکم قتل و سنگسار و اعدام مجاز است؟
آقای گلپایگانی، وقتی در خانه گرم و نرم خود نشسته اید، هیچ از خود پرسیده اید که ایرانیان آواره شده در چه شرایطی هستند؟ آیا تا به حال به این فکر افتاده اید که حکم ارتداد کسانی را بدهید که مردمان بزرگ ایران را از سرزمین خود آواره کرده اند؟
آزادی بیان این نیست که هر چه میل آقایان باشد گفته شود، آزادی بیان یعنی، بیان آنچه می اندیشیم و احترام به بیان دیگری. اگر روشنفکران ننویسند و اگر هنرمندان، ارزش ها و عقاید را به چالش نکشند، جامعه تبدیل می شود به باتلاقی که هیچ چیزی در آن حرکت نمی کند. اگر حکم بر این است که همه آنچه را شما می گویید انجام دهند، پس مسلمان چگونه به شک و تردید راه یابد تا به یقین برسد؟
شرم بر شما آقای گلپایگانی که در در سرزمین ما به آرامی زندگی می کنید و حکم قتل استعدادهای کشورمان را در خارج از مرزهای ایران صادر می کنید.
بدانید که یک تار موی جوانان و سرمایه های این سرزمین همچون شاهین نجفی به همه ارزش های شما که بسیار دور از انسانیت و الهیت است می ارزد.